من یاد گرفتم و بزرگ شدم. تجربه کردم و رشد کردم. تجربه کردن آدم رو بزرگ میکنه. بزرگ به معنی پخته شدن. من عاشق اینم که یاد بگیرم، عاشق اینم که درک کنم، بفهمم. از چیزهای ناشناخته بدم میاد، از چیزهایی که نمیتونم درکشون کنم، نمیتونم لمسشون کنم. به نظرم زندگی همینه، اینکه بری جلو و نترسی، تجربه کنی، گاهی خطر کنی، نه یه خطر بی منطق که چیزی بهت اضافه نمیکنه، یه خطری که شاید تهش یه چیز خیلی بزرگی رو به دست بیاری، همیشه به خودم گفتم با دید سنجیده خطر کن، اگه  اون چیزی که ممکنه به دست بیاری ارزشش رو داشت خطر کن.

اگه فرض کنیم که ما رو یه صفحه کاغذ زندگی میکنیم، یه دایره به شعاع r و مساحت πr² میشه  شرایط  زندگی حال حاضرمون، توی این دایره آدم هایی رو داریم برای دوست داشتن و یا متنفر بودن، شغل یا سرگرمی هایی رو داریم برای انجام دادن، مکان هایی داریم برای رفتن، و خیلی تجربه های دیگه که به مساحت همین دایره محدود میشه.  یه جورایی مساحت این دایره میشه یه منطقه امن که برای خودمون درست کردیم.حالا فرض کنیم میخوایم یه قدم به جلو برداریم، اون موقع شعاع دایره مون میشه  (r+1) ، اما این یک قدم فقط یک قدم ساده نیست، چون مساحت دایره ما میشه π(r+1)²  یعنی چی؟ یعنی  این دایره از همه جهات بزرگتر میشه ، و مساحت دایره خیلی تغییر میکنه. آدم های جدید ممکنه وارد زندگیمون بشن، کارهای جدیدی ممکنه برای انجام دادن داشته باشیم،اتفاق های تازه ای ممکنه برامون بیوفته، اما در عین حال ممکنه  خیلی از چیزهایی که تو مساحت کوچیک تر قبلی داشتیم رو فراموش کنیم،یا  بریم نزدیک مرز این دایره و از خیلی چیزهایی که قبلا داشتیم غافل بشیم. اما زندگی همینه، برای تجربه کردن گاهی باید دور رفت، نمیشه اون چیزایی که داریم و سفت بچسبیم و نخوایم دنیای بزرگ تری رو تجربه کنیم. مطم‍‍‍‍‍‍‍ئنم اگه این کار رو کنیم،پشیمون میشیم.شاید مثال من مثال کاملی نبود، فقط قصدم این بود بهتون بگم یه جاهایی تو زندگیمون فقط یه قدم رو به جلو بر میداریم اما در حالت کلی ابعاد زندگیمون خیلی بزرگترمیشه، مهم  اینکه که نترسیم،زندگی کنیم، ارزش رو ارزش بذاریم، گاهی برا به دست آوردین چیزهای بزرگتر از یه چیزهایی بگذریم. باشیم!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها